ساحر مکار

برای م ون س..

گنجشک های دم غروب در سرخی آفتاب

اعجاب پیله ی بی اجازه ی درون اتاقم را می دانند

عبور نسیم از تکرار پنجره در شعرهایم

یادآور اعتراض آرام تو بر نخ نمای واژه هاست

نو بسازم از آجر و سیمان و فولاد

مجسمه ی کلمات را بر کاغذ می کشم

ساحر مکار من

حیله خورشیدی چشم هایت را می دانستم

حیف که خیلی مهربانتر از تو بودم ....

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:48 ب.ظ

خیلی مهربانتر از تو بودم ...
همه می گن خوبرویان نا مهربانند و مهرورزان مهربانند ..
ولی وای به روز مهرورزی که بعد از سالها بفهمه اونی که نا مهربون بوده خودش بوده

مهدی امیری پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:49 ب.ظ http://hasratedel.blogsky.com

پیام قبلی من بودم :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد