فارغ التحصیلی

سلام به همه ی دوستای خوبم ، بخاطر جشن فارغ التحصیلی و میانترم ها و ... مدتی نتونستم زیاد بنویسم این مطلب برای هم دانشکده ای های عزیز که دلم واسه همشون تنگ می شه... 

-----------------------------------------

با یاد و نام اول قصه ها  


اول عشق و شادی و خنده ها


بود یا نبود یکی ، نداره دعوا

 
به یاد اونی که میگن بش خدا


خدای آسمون ، زمین و دریا

 
خدای دیروز و الان و فردا


خدای کوه و کنگر و آسمون

 
خدای این شبپره های شیطون


خدای من و تو و محبوبه حیدری

 
نکوخو و الیاسی و شاطری


خدای غصه و غم و رنج  


خدای بچه های هشتاد و پنج

 
بچه های ثابت و انتقالی  


تو فکر مهمانی های خیالی


روزا کف خیابونای خوانسار

 
شبای امتحان و نمره های آبدار


یاد روزای اول با صفا  


مرضیه شاکر بود و مریم افرا


هانیه آروم و اتو کشیده  


تو اقبالش خط جدایی دیده 


یادش بخیر به جشن هشتاد و دوی، دانشگاه

 
بازی می کرد توی اون ، آرش دادخواه


همش تو حس و حال بی خیالی

 
تو جاده های مختلف هوایی 


جاده ی اصفهان نطنز و تهرون 


سرچشمه و قاسمی مهربون


کلاس هشت و ، جاموندنای ساده


دویدن سر پایینی پیاده ...


یادت می اد دکتر چه مهربون بود؟


تو سختی ها همیشه یارمون بود؟


یادت می آد به آقای فصاحت ؟


قدر ندونستیم و رفتش چه راحت ...


یادت می آد ظهرا تو سلف ناهار ؟


لیوان بود و آواز و پارچ و دیوار؟


یادت می آد به اردوهای باحال؟

 
شیراز و مشهد ، همدان و شمال؟


یادت می آد کلاسای فیروزبخت؟


شیطونی ها و خنده های بدبخت؟


یادت می آد به روزای زمستون ؟


تو جاده ی یخ زده بودیم ویلون؟


یادت می آد که چقد ، بودیم درگیر؟


اس ام اس و ماه نو و غلط گیر ...؟


یادت می آد برف بازی کارمون بود؟


وقتی که استاد توی برف مونده بود؟


آخ که چقد ، دل زمونه سنگه ...


دل واسه ی ، دکتر حسینی ، تنگه .. .


یادت می آد چقد داشتیم مکافات ؟

 
طاهری و کلاسای مشتقات ؟


یادت می آد که دلمون جوون بود ؟


تو جلسات مختلف جامون بود ؟


تو جلسه های اهدای اعضا 


اسمش چی بود ؟ ، هواداران خدا ...


بسیجیای با مرام و با حال 


دعا کمیلا بودن پر شور و حال 


یادت می آد پخش فیلم و دل ریش ؟


دعوا می شد سر فیلم گرگ و میش ؟

یادت می آد شبای ستاره و ماه؟


دودی نبود ، پنجره های خوابگاه ...


یادت می آد سر شبا پیاده ؟؟


هیچکی نبود ، اجازه بی اجازه  


یادت می آد اسکند ر دانشگاه 


پیداش نبود این حوالی ، سال تا ماه ؟


یادت می آد که خیلی چیزا خوب بود؟


کمیته انضباطی ها دروغ بود؟


شدیم ما مائده های زمینی 


ز ارشادات آقای معینی 


دیگه هیچکی دلش چکمه نمی خواد 


با شلوار لی کسی بیرون نمی آد ...


همه خوشحال و شادیم از جدایی


نمی خوایم مثل اردوی شیراز کذایی ...


یادش بخیر، بچه های

84
 با جشنشون و شب یلدای انار


سلام سلام ستاره


پولک ابر پاره 


کی خوابه کی بیداره؟


سلام کنم دوباره ؟


سلام به ترم صفریا 


ترم یکیا ، پنجیا


به اونا که فوق دادن 


تموم ترم هشتیا ...!!!


آهای آهای روزگار 


گذاشتیمون سر کار ؟


با شوخی و با اطفار 


می گفت به من روزگار :


تموم یادگاریات رو بردار 


همش تموم شد .... دیگه تنهاش بگذار 


اکنون سه سال و هشت ماه از اولین روز های مهر هشتاد و پنج گذشته است ، روزهایی که برای اولین بار مهمان پاییز طلایی خوانسار شدیم ،مثل همیشه که دل هایمان راضی نیست ، حق شکر را اندکی دیر به جای می آوریم ، غافل از اینکه خداوند همیشه برایمان تقدیر بهتری رقم زده است ، آن روزها که حسرت دانشگاه بر دل هایمان سنگینی می کرد ، چه کسی باور می کرد که روزی دلش را ، دلتنگی سنگین و غمگین جدایی از همین دانشکده ی کوچک میان صحرای کنگرهای وحشی و صدای زنگوله ی گوسفندان دم غروب فرا بگیرد؟ و اکنون باید این جدایی را باور کنیم ، مثل همه ی چیز های سنگین و غیر قابل باور دیگر زندگی ،مثل همیشه زمان بی رحم بود ، و ما سنگدلی عقربه های دوان دوان ساعت را درک نکرده بودیم ، حالا چگونه باور کنیم ؟ صبح منتظر صدای بوق سرویس نباشید ، چون دیگر کسی برای رسیدنتان سرویس را نگه نمی دارد ، کلاس های خواب آلوده ی آمار و ریاضی های سخت تمام شده است ، شاید از امروز دیگر خسته نباشید آخر کلاس ها برایمان آرزو می شود ، آخرین فرصت هایمان برای دعاهای کمیل نمازخانه ی کوچک مقدس رو به پایان است ، همانطور که برای تماشای غروب های نارنجی و ابر های بنفش و آسمان پر از ستاره ی شب های پاییز و برف بازی های زمستان های سرد و طوفان های پر سر و صدای بهار و درخت های عاشق خیابان امام ... 
و کوچه های تو در توی امامزاده صالح و انتظار ماشین
قرمز و بامرام آقای قاسمی را کشیدن سر خیابان منظریه ، فرصت هایمان تمام شده و دیگر سه سال و اندی که گذشته باز نمی گردد !! 
ببین بعد از چهار سال جای خیلی ها مثل محبوبه امینی و محبوبه حیدری کنارمان خالیست ... ، و مگر تفاوت ما و آن ها در چیست ، که این خلا نبودنشان هنوز عبرت روز های غافلیمان نمی شود ؟؟
 
فرصت هایمان تمام شده و ما باز می گردیم به خانه هایمان که حالا دیگر خیلی با چهار سال پیش فرق کرده است ، باز می گردیم با کوله باری از تجربه های تلخ و شیرین و جای داغ های روزگار روی صورت هایمان که توی آینه گذر عمر را فریاد می زند ، و خوب که نگاه کنی می بینی که چقدر پیر شدیم و نفهمیدیم که چگونه و چطور زمان گذشته و خط های تازه بر چهره هامان کشیده است ،؟

باز می گردیم به خانه هایمان که حالا احتمالا از چهار سال پیش فقیرانه تر شده است و آدم های محلیمان افسرده تر و کوچه ها هم هوای بی تفاوتی گرفته اند و خوب که چشم هایت را باز کنی می بینی پدرت چهار سال شکسته تر شده است و شاید مادرت هم بازنشسته شده باشد و جای خالی خواهرت توی اتاق دو نفریتان دلت را می گیرد و شاید برادر دبستانی ات استخوان ترکانده باشد و اگر بگردی لای موهای خودت هم بتوانی یک موی سفید پیدا کنی ... 

و همین جوری می شود که یکهو بهتت می زند و گلویت را بغض فشار می دهد و دلت تنگ می شود و دنبال گم شده ات می گردی که پیدایش نخواهی کرد ...
و باور نمی کنی کسی را که دوستش می داری ممکن است احتمال دیدار دوباره اش برایت محال باشد ...
آری دلتنگ می شویم ، دلم تنگ می شود برای شب نشینی های خوابگاه ،
دلم برای چشم های سمانه و دست های زینب و شیطنت های شیما تنگ می شود ، دلم برای همه ی بسیجی ها و هلال احمری ها و هم ترمی ها و ترم پایینی ها (بالایی ها !)  تنگ می شود ، دلمان برای کلاس های استاد حسینی و استاد بیدرام و حتی برای داد و بیداد های دکتر شاطری موقع نمره دادن های پایان ترم ، قهرهایمان و آشتی های سخت و مغرور بازی هایمان ، دلمان برای بچگی هایمان تنگ می شود ...
که شاید بعد از این دیگر در این روزگار سخت و وحشی هرگز نتوانیم تجربه اش کنیم ، دلمان برای شب های یلدا و تولد های توی سلف و تماشای غروب از روی تپه ی بغل دستیمان تنگ می شود ، دلمان برای هم تنگ می شود ، و دلتنگی از اندک نشانه های زیبای دوستی و عشق است که در این روزهای سخت برایمان باقی مانده است ، و شاید دلمان می خواهد در این لحظه همه ی دلگرفتگی هایمان را از هم زمین بگذاریم و با جای خالی غرور هم دیگر را تنگ در آغوش بفشاریم چرا که اکنون قلب هایمان بوی فراق را باور کرده است ...

نظرات 31 + ارسال نظر
محمدحسین شنبه 1 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:28 ب.ظ http://physicsscu87.blogsky.com

ایشالا ارشد بیا دانشگاه ما

:)
ایشاللاه
دانشگاهتون کجاست فقط؟

نوری در پستو شنبه 1 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:47 ب.ظ http://iranunited.blogfa.com

دوم خردادتان مبارک!

مرسی ستاره

کیمیا یکشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:03 ق.ظ http://www.ghasedak88.blogspot.com

مرسی! مرسی ! گلم!

خواهش می کنم عزیزم

صلح یکشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:12 ق.ظ

ضحاک ماردوش طی شش ما
١٧ قربانی گرفت !



۱۷ اعدام و ۵۰۰ بازداشت طی شش ماه در ایران
کانون مدافعان حقوق بشر در تازه‌ترین گزارش از وضعیت حقوق بشر در ایران می‌گوید که در پاییز و زمستان سال گذشته ۱۷ نفر اعدام و ۵۰۰ نفر بازداشت شده‌اند.
در این گزارش آمده‌است که ۹۵ نفر از بازداشت‌شدگان اخیر از میان اهالی مطبوعات و سینماگران بوده‌اند و در این مدت بیش از پنجاه روزنامه، مجله و سایت خبری به جرم «نشر اکاذیب» محکوم به لغو امتیاز، توقیف موقت، تذکر کتبی، یا دچار فیلترینگ یا هک شده‌اند.
روزنامه‌های اعتماد ملی، اعتماد، تحلیل روز، سرمایه و بهار و هفته‌نامه‌هایی چون ایراندخت، همت و موج اندیشه از جمله مطبوعاتی هستند که در این مدت توقیف شده‌اند.
بنا به این گزارش لغو کنسرت همایون شجریان و ممنوع‌الخروج شدن هنرمندان و بازیگرانی چون فاطمه معتمدآریا و مجتبی میرتهماسب، لغو مجوزهای صادرشده برای شماری از کتاب‌ها و ناشران از جمله فشارهای وارد شده بر اهالی فرهنگ و ادب است.
دستگیری ده‌ها دانشجو در تهران، مشهد، شیراز، سیستان و بلوچستان، کرمانشاه و دیگر شهر‌ها و مناطق ایران از جمله مواردی است که در این گزارش به آن اشاره شده‌ است.

۹۵ نفر از بازداشت‌شدگان اخیر از میان اهالی مطبوعات و سینماگران بوده‌اند و در این مدت بیش از پنجاه نشریه و سایت خبری به جرم «نشر اکاذیب» محکوم به توقیف، تذکر کتبی، یا دچار فیلترینگ یا هک شده‌اند
کانون مدافعان در این گزارش نام‌های ۶۱ تن از دانشجویان دانشگاه آزاد مشهد، ۴۰ دانشجو از دانشگاه شیراز، ۴۳ نفر از دانشجویان دانشگاه تهران، ۲۶ دانشجوی دانشگاه مشهد و ده‌ها دانشجو از صنعتی شریف، پلی‌تکنیک، خواجه نصیرالدین طوسی، جندی‌شاپور و دانشگاه‌های مختلف ایران که در طول این مدت بازداشت شده‌اند، را اعلام کرده‌ است.
موارد متعدد احضار کتبی یا شفاهی دانشجویان به کمیته انضباطی، اخراج، تعلیق، محرومیت از استفاده از امکانات دانشگاه برای تمام دوران تحصیل و ممنوع شدن از دریافت مدرک تحصیلی و یا کمک‌هزینه از دیگر مجازات‌های اعمال شده علیه دانشجویان است که در این گزارش به آن پرداخته شده‌ است.
بازداشت ۴۰ نفر از فعالان زن
کانون مدافعان حقوق بشر، در این گزارش هم‌چنین به موضوع زنان و به طور مشخص به کوشندگان «کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز» پرداخته‌ است.
این گزارش با اشاره به حمله به تجمعات مادران عزادار در پارک لاله که منجر به دستگیری ده‌ها نفر از آن‌ها شد، می‌گوید که ۴۰ نفر از فعالان زن در این دوره شش‌ماهه بازداشت شده‌اند.
کانون مدافعان در این گزارش مفصل ۲۵ صفحه‌ای، آمار دقیقی از تعداد بازداشت‌شدگان و نام‌های آن‌ها، جزئیاتی از دادرسی‌ها و احکام قضایی صادر شده علیه فعالان سیاسی، اهالی رسانه‌ها، دانشجویان، زنان، آموزگاران و کارگران را آورده‌ است.
شیرین عبادی، محمد سیف‌زاده، نرگس محمدی، عبدالفتاح سلطانی، محمد دادخواه، محمد شریف و رضا تاجیک از جمله اعضای کانون مدافعان حقوق بشر هستند.
این نهاد مدنی از سال ۱۳۸۱ بر سه محور دفاع از زندانیان سیاسی- عقیدتی، اعلام موضع در حوزه موارد نقض حقوق بشر و حمایت از خانواده زندانیان در چهارچوب قانون اساسی فعالیت خود را آغاز کرد.
دفتر کانون مدافعان حقوق بشر در سال ۱۳۸۷ از سوی نیروهای امنیتی مهر و موم شد.

:((

شکوفه یکشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:28 ب.ظ

ای کاش یادی هم از هم اتاقی هات میکردی.
دل ما هم شاد میشد.;)

عزیزم
سلام سلام ستاره رو به یاد تو نوشتم دیگه !

دلم واست تنگ شده شکوفه جان

یاور کیامنش یکشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:27 ب.ظ http://nejadegan.blogfa.com

من دلم سخت گرفته است از این
میهمان خانه ی مهمان کش روزش تاریک

منم همینطور آقا یاور
...

سوشیانت دوشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:57 ب.ظ http://dianosh.blogsky.com/

واقعا یاد آوری گذشته ها با شادی و غمش لذت بخش است!
همیشه شادکام باشی!
یا حق!

مرسی
شما هم شادکام باشید

محمد بهرامی دوشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:12 ب.ظ http://www.romancelove.blogsky.com

چه رنج لذت بخشی است دلتنگی و من
دلتنگی را دوست دارم
سلام

سلام
:)

طهماسبی دوشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:28 ب.ظ

وقتی این شعرو متن رو میخوندید واقعا لذت بردم
عالی بود...
با آرزوی موفقیت برای شما و همه ی هشتادو پنجی ها.

مرسی آقای طهماسبی
خوشحالم که راضی بودید و بهتون خوش کگذشت
منم واستون آرزوی موفقیت می کنم
امیدوارم خوشحال باشید همیشه

شیما سه‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:43 ق.ظ

قربونت برم عزیزدلم شعرت خیلی خیلی خوشگل بود
توهمیشه بااین شعرای قشنگت ماروسورپرایز کردی این دیگه آخرش بود.عاشقتم

مرسی شیما
نمی دونی چقد دوست دارم
می دونی ؟؟؟؟
دلم واست تنگ میشه شیما
نری یکوقت دیگه نیای ببینمت ؟
منم عاشقتم

زینب رنجبر سه‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:47 ق.ظ

مولودم این متنتم مثه همه ی نوشته هات عالی بود.اشکمو در آوردی.دلم برای این روزهای قشنگ تنگ میشه.مخصوصا برای تو و مهربونیات,خواهر عزیزم.

سلام زینب جونم
از این چار سال زندگی دانشجویم یه گنج با خودم میبرم که اونم خواهر جدیدمه که اسمش زینبه
خاله ی بچه های منی ستاره ی من
دوست دارم

یاور سه‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:53 ق.ظ http://nejadegan.blogfa.com

باران جان...
آدمها میآیند و میروند... همه میآیم... روزی هم چشم از جهان فرو میپوشیم. اگر درک این مسئاله برای هر کس ممکن شود احساس خوشبختی میکند.
سالهای جوانی بود. کتاب همه میمیرند را خواندم. سیمون دوبوار. تاثیر شگفتی رویم گذاشت چنانکه هرگز فراموشش نکردم.
خیلی احساساتی هستی...
البته این نشان میدهد که چقدر قلب پاکی داری.

سارا سه‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:05 ب.ظ

مولود جان متنت مثل خودت قشنگ بود و یاد آور درد ها و رنج ها و شادی هامون بود که تو این ۴ سال دیدیم. امیدوارم همیشه مهربون باشی و خودت باشی!
دوست دارم مولود و به یاد دلتنگی های بعدی دلتنگم.

مرسی سارا جان مرسی عزیزم
منم دوست دارم خیلی زیاد
دلم واست تنگ میشه

بابک سه‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:44 ب.ظ

خوب به نظرم این یه پست مخصوصه پس هیچی نمیگم
فقط جهت ابراز وجود کامنت میذارم برات

مرسی

یاور سه‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:51 ب.ظ

نیازی به تشکر نیست دوست من.
من فقط نظرم رو مینویسم. بعد هم اگه سرمیزنم به خاطر اینه که فکر میکنم لیاقتش رو دارید.
در کل احساس خاصی نسبت به نوشته هاتون دارم با اینکه بعضی چیزها با نظام فکریم جور در نمیاد اما بازم خوشم میاد ... یه حسی داره که آشناس برام

باقری سه‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:44 ب.ظ http://haqiqat.mihanblog.com

بسم الله الرحمن الرحیم

باسلام وعرض ادب واحترام
در سال های اخیر فرقه های مختلفی شامل عرفان های وارداتی از قبیل هندی-آمریکایی و.......در داخل کشورمان اعلام موجودیت کردندکه هر کدام دنبال یک هدف واحد وبا مدلهای گاها متفاوت هستندکه با نظر دقیق وحساب شده میتوان انها را به صورت زیر تقسیم بندی کرد

شیطان پرستی وعرفانهای کاذب با رویکرد دین ستیزانه

بهائیت با رویکرد اسلام ستیزانه

وهابیت با رویکرد تشیع ستیزانه

تصوف با رویکرد مرجعیت ستیزانه(اهل حق-نعمت اللهی-اهل ذهبیه)

فعلن که من از اسلامیت بیشتر از همه ی اینا دلم به هم می خوره
دلت خوشه مث اینکه !!!!!!!!!

hamid سه‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:49 ب.ظ

salam
in matn o sher fogholadeh ziba ruye man kheyli asar gozasht
yade dorane daneshjuyie khodam oftadam
;-)
va kheyli narahat az inke natunestam tu jashnetun hozoor dashte basham
omidvaram jashne fareghotahsilie maghatee balataretuno bbinam
hamishe khoshhal bashi

سلام آقای حمید
مرسی
خیلی ممنون
لطف دارید

محمدحسین چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:40 ب.ظ http://physicsscu87.blogsky.com

دانشگاه شهید چمران اهواز (جندی شاپور سابق)

یاور چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:51 ب.ظ http://nejadegn.blogfa.com

من رو ببخشید. خیلی عصبی و کم حوصله شدم.
واقعن دست خودم نیست. معذرت میخوام. خیلی حساس شدم. این اصلن خوب نیست...
-----------------
این آقای باقری اصلن نوشته های وبلاگها را نمیخواند و فقط کامنت میگذارد که در این مورد چه میدانید و در این باره چه شنیده اید. یکبار برای من کامنت گذاشته بود. رفتم نوشته اش را خواندم و هرچه از دهانم درآمد به وی گفتم. او دست هرودت و پورپیرار و چند ایران ستیز دیگر را از پشت بسته است.
پاسخ خوبی به وی دادید. اما این برایش بس نیست . در وبلاگم پایگاه یاوه های او را با نام ایران ستیز لینک کردم و دیگر مزاحمم نمیشود.

باقری چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:43 ب.ظ http://haqiqat.mihanblog.com

متاسفانه شما به جای تقد یک جریان ویا فکری رو به بی ادبی واتهام وافترا زنی آوردین که این را به حساب عدم اطلاع شمااز دین مبین اسلام میگذارم وامیدوارم قبل از ارایه نظر در مورد چیزی در آن مورد اطلاع درست کسب کنیدوسپس حرف بزنید.
این نوع گفتار شما خود شیطان را هم به تعجب وا داشته جه برسد به یک انسان عاقل .
قبل از شما در گذشته تاریخ بودندکسانی که خود پیامبر را نصیحت میکردند که دست از این کارهاش برداره اما ببین عاقبت کدام یک نیک وبهتر از دیگری شد؟امروز خط ابوسفیان با لباس دیگری وبا مدل دیگری در مقابل اندیشه ناب اسلام سنگ اندازی میکنه ومن برای شخص شما متاسفام که می بینم کسانی درغرب تربیت یاقته اند وقتی در مقابل اندیشه الهی پیامبر قرار میگیرند ناگزیر به اعتراف میشن ولی شما؟
تفاوت شما با آنها ودیگر مسلمانان در اندیشیدن وفکر کردن است آیا انکه می اندیشد وفکر میکند با کسی که فکر نمیکند مساوی است؟حتما ومسلما نه.

البته شاید حال به هم خوردن شما به خاطر بیماریتان باشد که مشخصا همینه چرا که این طور فکر کردن وسخن گفتن حال خرابی به دنبال داره وربطی به اسلامنداره.
البته هرچه نگاه کردم به نوشته ونظر شما نتونستم یه ایرادی وانتقادی براندیشه ناب اسلام گیر بیارم تا درمقام جواب گویی جواب شما را بدم لذافقط خواستم اشاره به بیماری فکریتان کنم که اگر چیزی را دوست نداری مجبور به توهین به آن نیستی چرا که بزرگان دینی ما (امیرالمومنین علیه السلام)افرادی که به بت ها وباورهای بت پرستان توهین میکردند را توبیخ میکنن ومیفرماین که نباید به بت های آنها ولو که باطل هم هستند توهین کنیم چرا که آنهاهم به ارزشهای شما توهین میکنند.پس شما هم از این پیشوای بزگ دینی ما درست یاد بگیرین وهیچ گاه به خود اجازه توهین به دیگر ادیان آسمانی راندین.هرچند انتقادی وسوالی داشته باشین باز باید تحمل خودتان را بالا ببرین ودست به تهمت وافترا نزنین چرا که وقتی اندبسه وعقل انسان تعطیل بشه دست به تمت وافترا میزنه

با توجه به توضیحاتتون متوجه شدم که شما اصن نمی فهمید که من چی میگم
در ضمن من به اسلام توهین نکردم
دقت کنید :(اسلام !)
می فهمید اسلام یعنی چه اصن؟
واقعا منم معتقدم کسی حق نداره به بت بت پرستا توهین کنه
در ضمن حضرت امیرالمومنین رو به دین کثیف خودتون نچسبونید لطفا
کاش شما فقط نصف همین چیزایی که خودتون می گید رو می فهمیدید نصف کار دنیا حل میشد...
!!!!!!!

باقری چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:00 ب.ظ http://haqiqat.mihanblog.com

حالا مشخص شد که شما مشکلی با دین ندارین
اما باید در مورد دیگر مسائل بگم که شما راه را اشتباه میرین برای شناخت دین باید به مبلغین وبزرگان دینمراجعه کرد نه به افراد واشخاص که گاها اظهار دینداری میکنند اما بزرگترین ظلم را انها درمورد دین با کارهاشون انجاممیدن واین اصلا ربطی به دین اسلام نداره ومشکل در دینداری انهاست وشما هم نمیتونین با لحاظ کردن این افراد به دیگر دیندارها هم تهمت بزنین .در ضمن میومن پرستی وبت پرستی دین نیست باید برین ببینین دین چیه واصلا به چه چیزی دین گفته میشه واصلا دین دنبال چه چیزیهو میخواد بشر وانسان را به کجا برسونه؟اینجاست که فرق دین با دین نما مشخص میشه وفهمیده میشه که کدام یک دنبال سعادت انسان است وکدامیک دنبال تخیله ویک عده توهمات بشری را به عنوان دین به بشریت معرفی میکنه. براستی هدف خدا از خلقت پرستش میمون وگاو هستش که بگیم انها هم دینه؟ما امیرالمومنین
(ع)را داخل نکردیم که حالا خارجش کنیم برای خود ایشان هم توصیه میشد که شما چرا این قدر در کارها سخت گیری وافراط میکنین واصلا چرا اهل معامله نیستی؟امیرالمومنین به دست این افراد شهید شدندوبه وسیله این فکر.شما ما را به کثافت وغیره وبه تهمت نام میبرین در حالیکه ما را نمیشناسین واین دلیل بر حرف زدت شما از روی جهله وامیدوارم یک بار دیگر نوشته قبلی خود را بخوانین تا ببینین که توهین کردین یا نه؟البته مانده تا اینکه تعریف شما از توهین چیه؟امیدوارم شما که خود را به عنوان روشنکر معرفی میکنی تحمل این اندیشه وافراد را داشته باشی

یاور کیامنش پنج‌شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:55 ب.ظ http://nejadegn.blogfa.com

باران نازنینم.
من پیشترها تالیفی داشتم با نام (الله ، همان محمد است) پاسخ این دسته از آدمها را آنجا داده ام.
خودت را با امثال اینها خسته نکن. داستان آهنین میخ و گران سنگ است.
حالا باز هم میروم نوشته های این شخص را میخوانم اما میدانم واقعن وقت تلف کردن است.

سلام
بله واقعا بحث بی فایده است
وبلاگتون رو پاک کردید؟

ساناز شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:20 ق.ظ http://khise-khis.blogsky.com

سلام باران
خوش به حالت که فارغ التحصیل می شی.
اما می تونم بفهمم که چقدر غصه ناکه دل کندن از همه چیزهای خوب و بدی که باهاش انس گرفتی.

من نوشته هات رو دوست دارم. یه جوری آرومم م کنه وقتی که خیلی دلتنگم.
دلم ماه رمضون می خواد... چون خیلی هوای دلم ابریه...

گلاب شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:43 ق.ظ http://www.golabetanha.blogsky.com

اخی عزیزم چقدر این پست را با احساس نوشتی....فارغ التحصیل شدنت مبارک گلم....اگرچه دلت برای خیلی از خاطره ها تنگ میشه ولی باید رفت

یاور کیامنش یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:03 ب.ظ http://nejadegn.blogfa.com

نه باران جان وبلاگهای من سر جایشان هستند.
گاهی اوقات پیش میآید که این بلاگفا بازی در بیاورد اما یقینن من وبلاگهایم را پاک نخواهم کرد.

محمدحسین دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:06 ق.ظ http://physicsscu87.blogsky.com

25 خرداد روز "جامعه مدنی"

امین سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:19 ب.ظ

خوش به حالت
ما که اول راهیم!:(

موچه پنج‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:44 ب.ظ http://koocholoamin.blogsky.com/

روزتون مبارک
http://www.3jokes.com/gallery/d/15158-1/Fatemeh+_7_.jpg

محمدحسین جمعه 14 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:27 ق.ظ http://physicsscu87.blogsky.com

شرمنده دیر شد:روزت مبارک

سمانه یکشنبه 6 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:22 ب.ظ

مثه اینکه من آخر از همه اومدم ولی من قبلا نظرمو بهت گفته بودم متن و شعرت عالی بود واقعا آدمو میبرد تو عمق خاطره های این چهار سال و همینطور حسرت و دلتنگیی که تو آینده خواهیم داشت
خیلی خیلی زیبا بود

شب پنج‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:27 ب.ظ http://www.jangcybere.blogfa.com

خوش حال می شم به وب منم سر بزنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد