ای اهالی ستاره ی من

ای ستاره  ی  دور ، ای اهالی  ستاره ی من ، ای اهالی من،ای اصیل زاده  ...  با خودت  هستم باور کن !!! آیا نجات دهنده ای هست ؟

درد را در زیر پوستتان احساس  می کنم ای شادابترین انسانهای زمین

غم عمیق و صبوری که در انتهای خنده هایتان نهفته است

و دلم مدتهاست از آن شماست ای همه ی طراوتهای هم سن من

امسال دیگر هیچ نیست، حتی صدای پایتان هم دیگر نخواهد آمد.

به ندرت صدایی از گور خواهی شنید همانگونه که از  من می شنوید ...

نمی دانم کجا هستم ... آخر گم شدم، تاریکترین را حالا حس می کنم .  به درون خزیدنم را که به اوج رسیده است ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد