دختر دختر عمه جمیله

دختر دختر عمه جمیله ، دختر دختر عمه مادرمه 

من تا حالا دختر دختر عمه جمیله رو ندیدم  

مامانم میگه اون تنها ترین آدم دنیاست چون هیچکس رو توی دنیا نداره ...

تک فرزنده و مادر پدر  و همسرش فوت شدند و 

فقط یه دونه پسر داره که  اون هم خونه ی مامانش رو فروخته و بردتش تو یه  آپارتمان کوچیک یه

جای قریب اصفهان ...  و خودش هم با همسرش کارمندن و صبحا می رن و عصرا میان

میرن طبقه ی بالا 

و مامانش تنهای تنها مونده ... و مریض شده و همه ی روزاش رو تنهایی توی آپارتمان

می گذرونه ...

مامانم میگه دختر عمه جمیله خیلی مهربون بوده و همین 1دختر رو داشته 

من دختر دختر عمه جمیله رو ندیدم ولی نمی دونم چرا اینقد دوسش دارم ...

مامانم هر از گاهی بهش زنگ میرنه و حالش رو می پرسه 

پریروز زنگ زد خونمون و من گوشی رو برداشتم مامان خونه نبود می خاست باش صحبت کنه 

دوباره شب زنگ زد و انقدر حرفاش غم انگیز بود که وقتی مامانم واسم می گفت اون تنها ترین آدم

دنیاست نمی تونستم گریمو نگه دارمم انگار مامان من تنها کسی بود که توی این دنیا  ازش

سراغ می گرفت یا انیس من لا انیس له ... توی احیا همش واسش دعا می کردم خیلی

واسش گریه کردم 

و چون آن روز فرا رسد خلق می انگارند که یک روز  و یا کمتر از نیمی از روز در دنیا 

زیسته اند ...

امروز عمیقا یاد این آیه از قرآن افتادم 

امروز  دختر دختر عمه جمیله دیگه تو این دنیا نیست 

انگار خدا دعاهاش رو براورده کرده بود  

به مامانم گفته بود عزت خانم من خیلی تنهام دعا کن که زود از این دنیا برم ...

انقدر  تنها که هنوز هیچکس نمی دونه چطور و چرا فوت شد ؟

هنوز شماره تلفن خونشون رو کالر آی دی تلفنمون هست 

و من لرزم گرفته ...

و چون آن روز فرا رسد خلق می انگارند که یک روز  و یا کمتر از نیمی از روز در دنیا زیسته اند ...

انگار درک می کنم که دنیا چقدر کوچیکه و چقدر زود میگذره 

انقدر که ارزش نداره بخاطرش حتی یه لحظه بد بود ...

زودتر از اونی که فکر بکنید تموم میشه  خیلی زود ...

خدایا نگذار خورشیدت هرروز ما رو گول بزنه  ، نمره های دانشگاه و ازدواج و پولدار شدن و

سیاست و غرور و این همه موضوع های بیخود که ذهنمون رو پر می کنه از شلوغی های مزخرف

خدایا این چیزا داره گولمون می زنه یه جوری که تو رو یادمون میره 

واسه چی می جنکیم از صب تا شب؟؟؟؟؟؟

خدایا کمکمون کن آدمای خوبی باشیم و بدونیم تنها کارمون تو این دنیا خوبی کردن به بنده هاته  

و هیچ چیز این دنیای کوچیک ما رو اسیر خودش نکنه

ذهن مون فقط واسه خودت باشه

واسه خدایی که وقتی میمیریم تنها کسیه که ما رو در آغوش میگیره

@}:-

خدایا  روح دختر دختر عمه جمیله رو بیامرز  

و همه ی ما رو بخاطر غفلتامون ببخش   

نظرات 6 + ارسال نظر
سینا شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:15 ب.ظ http://omide-ma.blogsky.com

این جمله رو که سر تیتر وبلاگتون هستش خیلی تامل برانگیزه
تاریخ را همیشه کسانی می نگارند که قهرمانان را به دار آویخته اند.
خدا همه ما رو بیامرزه

عاطفه شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 08:33 ب.ظ http://cold1.blogsky.com

خیلی تاثیر گذار بود...
بعضی وقتا منم به این فکر می افتم....آخرش که چی؟

yosef شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:52 ب.ظ http://yosef67.mihanblog.com

سلام دوست عزیز اگر با تبادل لینک موافق هستی مرا با نام هرچی دلتون بخواد لینک کنید سپس به من خبر دهید تا لینکتان کنم .[گل]

°°°°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°°°°|__/
°°°°°°°°°°°°|___/
°°°°°°°°°°°°|____/°
°°°°°°°°°°°°|_____/°
°°°°°°°°°°°°|______/°
°°°°°°______|_________________
~~~~/__ بیا اینم وسیله حالا دیگه_\~~~~~~
~~~~~/ _میتونی بهم سر بزنی _\~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´..... .......

علی جوون شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:01 ب.ظ http://javananebikar.blogsky.com/

سلام.
منظورتو نفهمیدم ولی باشه !!!
مرسی که سر زدی!
گلم

حمید یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:03 ق.ظ

خیلی غیر قابل هضم بود واسم وقتی فهمیدم فوت کردن
همین دیروز بود که راجبشون واسم گفته بودی
خدا بیامرزش
الان دیگه تنها نیس ...

سایه یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:33 ق.ظ http://hichiii.blogsky.com

سلام دوست من. احساست درک میکنم. خیلی سخت آدم این اتفاق واسش بیوفته...
خوشحال شدم که بهم سر زدی. اگه دوست داری لینکم کن تا لینکت کنم. بهم خبر بده.
موفق باشی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد